نویسنده در این كتاب تلاش میکند تا نقش غیرقابلانکار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ طبقههای میانی جامعه، علیالخصوص در کشورهای توسعهیافته مانند انگلیس، آلمان و فرانسه را تبیین کند.
در این کتاب به سیر تاریخی شکلگیری مفهوم طبقه در علوم اجتماعی اشاره شده، بدین شکل که این مفهوم ابتدا در علوم زیستی وضع شد و بعد به دانش اقتصاد راه یافت، بعدها سلطنتطلبان فرانسه در سالهای ابتدایی قرن ۱۹ از این اصطلاح برای زنده کردن پادشاهی در بوربونها استفاده کردند.
نویسنده در این کتاب نشان میدهد که ماركس چگونه این مفهوم را از سلطنتطلبان فرانسه وام گرفته است و این امر البته مورد توجه چپهای مارکسیست قرار نگرفته است.
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
علوم سیاسی
|